• وبلاگ : تقريرات درسي من
  • يادداشت : مجلس دوم
  • نظرات : 1 خصوصي ، 1 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هشتاد و چهاري 

    درسته حالم گرفته شد ولي تا باشد از اين حال گرفتگي ها.

    شب شام غريبان،حسينيه بودم. مداح يک شعر بلند خواند همراه با سينه زني برادرها که خيلي تکان دهنده بود. ترجيع بند آن مرثيه بلند که به نظرم مناسب باشد اگر بگويم در سوگ عبد بودن بود، اين بود: خدايي خدا غريبه (غريب است). مضامينش گناهاني بود که به راحتي مرتکب مي شويم و حتي گناه حسابش هم نمي كنيم.

    يه جاش مي گفت: غريبه چونكه ما عاشقش نشديم

    غريبه عبد لايقش نشديم...

    خدا همگي مان را به مقام تنبه و بيداري دل نائل كند. التماس دعا.